۱۳۹۴ خرداد ۱۹, سه‌شنبه

باباچاهی بودن به روایت تصویر

گفت و گوی "پرنیان بیرمی" با  محسن موسوی میرکلایی و مهدی خنافرهباباچاهی بودن به روایت تصویر
گفت و گو: رضا شبانکاره 
اشاره: پرنیان به بهانه ی انتشار خبر تولید این فیلم؛ تصمیم گرفت با محسن موسوی میرکلایی (تهیه کننده و کارگردان) و مهدی خنافره (کارگردان) درباره ی مستند «این هم یک شوخی بود» به گفت و گویی بنشیند. موسوی میرکلایی در این سال ها در حوزه ی روزنامه نگاری ادبی با نشریات محلی استان بوشهر همکاری داشته و دبیر صفحات ادبی نسیم جنوب و پیغام و چند ویژه نامه شعری را عهده دار بوده است. این شاعر در سال 1391 نیز مجموعه شعر «به تنهایی بر می گردم» را از سوی انتشارات بوتیمار منتشر نمود. مهدی خنافره نیز از فعالین فرهنگی استان بوشهر محسوب می شود. وی، نوشتن نقد ادبی در حوزه ی شعر را نیز در کارنامه ی خود دارد. گفت و گوی رضا شبانکاره- دبیر سروس ادبی هفته نامه بیرمی را با محسن موسوی میرکلایی و مهدی خنافره بخوانید.                                                                         *** 
پرنیان: با توجه به مستندی که پیش‌تر "وحید علی زاده رزازی" از زندگی و شعر" علی باباچاهی" تحت عنوان «این قیافه ی مشکوک» ساخته شده بود؛ ضرورت ساخت مجدد مستندی درباره‌ی این شاعر را در چه مواردی دیدید؟ و چرا وارد حوزه‌ ی غیر تخصصی فعالیت هنری خودتان یعنی فیلم‌ سازی مستند شدید؟باید خدمت شما بگوییم که نخست گروه ما بود که ساخت چُنین مستندی را آغاز کرد و در میانه تصویربرداری بودیم که یک روز آقای باباچاهی گفتند: گروه دیگری هم به ایشان پیشنهاد ساخت فیلمی را داده و تقریبن همزمان تصویربرداری دو فیلم با هم پیش رفت. اما جناب علیزاده فیلم خود را زودتر آماده و عرضه کردند و ما ترجیح دادیم که صبر کنیم. ایده این فیلم هم در یک جلسه ای که با "آقای خنافره" داشتیم به ذهن‌ مان خطور کرد. ابتدا من پیشنهاد یک کتاب درباره ی زندگی و شعر علی باباچاهی را دادم. اما آقای خنافره پیشنهاد ساخت یک فیلم درباره ی ایشان را مطرح کردند. سپس این پیشنهاد در سفری به بندر نوشهر با آقای باباچاهی مطرح  شد و ایشان استقبال کردند.
همان جلسه تصمیم دو نفره منجر به شکل گیری گروه ما شد. گروهی که دیگر چندان غیر تخصصی نبود من پیش از این هنر نمایش را تجربه کرده بودم و نوشتن شعر و خوانش و هم آقای خنافره در زمینه نقد و خوانش شعر و بعدها گرافیک و فیلم. بنابراین کار گروهی ما چندان غیر تخصصی و خارج از عرف نبود، گیرم اگر که چنین به نظر می رسید هم در گیر آن نبودیم : هردوی ما به امکان تجربه یک هنرمند در حوزه های به اصطلاح  غیر تخصصی اش اعتقاد داشتیم/ داریم.
پرنیان: و اما در باب ضرورت ساخت این مستند؟شاعری بزرگ و نوآور، درگیر با جدی ترین و نوآورانه ترین شکل تجربه ی شعری معاصر جای چندان چون و چرایی باقی نمی‌گذاشت برای بیش از این معطل کردن و دست روی دست گذاشتن و معرفی نکردن اش این بار از طریق رسانه ای همچون فیلم.
پرنیان: سبک و سیاق کار شما در پرداخت به «علی باباچاهی» مبتنی بر چه آیتم‌ ها و عناصری بوده است؟ به چه وجهی از «علی باباچاهی بودن» توجه بیشتر و تاکید داشته اید؟ پیش تر  و بیش تر  از همه ذهن مان درگیر چیزی ساده بود: روشن و با لحنی جدی بیان کردن ذهنیتی که در نظر اول چندان روشن و با لحنی جدی در نظر آورده نمی شد. بیش‌تر، تلاش‌ مان این بود: پرهیز از شلخته ‌گویی و شلخته‌ کاری آن جور که در غالب نوشته ‌ها در مورد این فرم شعر معاصر وجود داشت. روشن بیان کردن در عین حال که یک هدف برای ما به حساب می‌آمد یک جور انگیزه هم بود. روشن بیان کردن شاعرانگی ـ دست کم برای ماـ بی‌ن ظیری که یک عمر در تلاش بود تا روشن‌ترین تجربه‌ی بشری یعنی زیبایی را به زیباترین شکل‌ها بیان کند. اما انتخاب ما برای بیان این تجربه، ساده‌ترین شکل ممکن بود. اگر با ما همدل باشید و زیبایی را با سادگی انیس بدانید. بنابراین برای ما چندان جای انتخاب‌های زیادی باقی نبود به این‌ ها  فاصله‌ ی مکانی و محرومیت ‌های فنی را هم اگر بیافزایید بیشتر درک‌ این موضوع برای شما آسان می‌ شود. دست‌ کم ما به این همدلی ‌تان امیدواریم. 
پرنیان: انتخاب افرادی که درباره‌ی باباچاهی صحبت کرده‌اند؛ مبتنی بر چه معیارهایی بوده است؟انتخاب افراد بر اساس چند محور بوده است. باید نکات مختلفی را مدنظر قرار می‌دادیم زیرا با شاعر و منتقد و روزنامه نگاری رو به رو بودیم که پنج دهه فعالیت ادبی را پشت سر گذاشته بود. نخست برای ما، نگاه کسانی مانند بانو "سیمین بهبهانی"، " مفتون امینی" و "عبدالعلی دستغیب" از این نظر جلب توجّه می‌کرد که ایشان از ابتدای شاعری تا اکنون آثار علی باباچاهی را خوانده و دنبال کرده بودند و شاهد تحولات زندگی و شعر ایشان بودند. دوم این که ما از نیمه دهه ‌ی هفتاد با شاعر متفاوتی رو به رو هستیم که رویکردهای جدید زبانی در شعرش اتفاق افتاده است. سپس نگاه کسانی مانند جناب دکتر "حسینعلی نوذری"، " ابوتراب خسروی"، "دکتر سعید سعیدپور" برای ما اهمیت پیدا کرد. سوم آن که نظر اردشیر رستمی و مریم حسین زاده و زاویه دید ایشان  به عنوان یک کاریکاتوریست و یک نقاش  برای ما جذاب  به نظر می رسید و در پایان انتخاب "ابوالقاسم ایرانی" شاعر پیشکسوت به عنوان کسی که از نوجوانی نسبت به شعر وفعالیت های ادبی باباچاهی در بوشهر آگاهی دارد و به روایت فیلم ما کمک می کند؛ خالی از لطف نبود. 
پرنیان: باتوجه به تاثیرگذاری علی باباچاهی شاعر و پژوهشگر ادبی بر نسل جدید شاعران؛ از شاعران جوان و با قرائت این نسل چه کسانی در این مستند حضور دارند؟این پیشنهاد از طرف گروه ما با چند شاعر جوان و مستعد مطرح شد اما به علّت عدم همکاری دوستان این مهم اتفاق نیفتاد. شکل گیری روند تصمیمات ما درباره این که چه کسانی می توانند با حضورشان کمکی به پیشبُرد این فیلم کنند ما را از استفاده کردن از برخی نام ها بازداشت. شاید مجال دیگری اگر صلاح بود درباره آن گفت و گو کنیم اما حالا نه.
پرنیان: به زعم شما در این فیلم مستند، چه نگاه ها و حرف های تازه‌ یی درباره ‌ی شاعر مدنظر فیلم؛ ارایه شده است؟حرف‌ هایی که پیش از آن در جاهایی فراوان گفته و تکرار شده بودند را تلاش کردیم در روند تدوین فیلم کنار بگذاریم. اما این به معنا نیست که  هر حقیقتی را به صرف چندبار گفته و شنیده شدن باید کنار گذاشت. در این فیلم نکات تازه فراوان هست از گوشه ‌های پنهان و کمتر خوانده و شنیده شده ‌ی تجارب شاعری  که عمری را  با جدیت و خلوص یک پارسا در راهی قدم برمی‌داشته/ بر می‌ دارد که برای خیلی‌ها چندان جدی و خالص نمی‌نماید. شاعری سپیدموی که چندان امروز را قربانی گذشته و گذشته را قربانی هیچ چیز دیگر نمی‌کند. او عمق تجربه ‌ی بشری پُر معنایی را که زیسته تا آن جا که مجال ‌اندک فیلم رخصت می‌ داد بیان کرده است. پیوندی شگرف میان زندگی، زمان و زبان. شاید برای شما این کلمات حاکی از نوعی ستایش بی‌ حد و حصر در نظر بیاید اما چاره چیست وقتی به دریایی گام می‌گذارید و تر می‌شوید.کسانی- هنرمندان و متفکرانی که در فیلم سخن گفته‌اند ـ همچون گواهانی زنده، تنها به واسطه یا بی واسطه با شعر و شخصیت  شاعر آشنا بوده‌اند و از صافی ذهن و زبان خود او را و نوآوری‌ های بی ‌شمار این سالیان متمادی را صحه گذاشته و بیان کرده‌اند. 
پرنیان: در سالیان اخیر توجه و پرداخت فیلم های مستند شاعران؛ نویسندگان و هنرمندان رشد چشم گیری داشته؛ علی رغم این که می بینیم در زمینه ی چاپ و افزایش تیراژ آثار هنری به خصوص در زمینه ی شعر؛ با معضلات و مشکلاتی مواجه هستیم. به نظر شما توجه به مدیا و رسانه های تصویری و تولید چنین آثاری نشانه ی چیست؟در عصری که همه چیز بدون هیچ درنگی با چیزهای دیگر در ارتباط است یا آن جورها که ورد زبان هاست: "عصر ارتباطات". رشد این دسته از آثار هم چندان غریب نیست. گیریم که بعضی ها آن را یک جور مد تلقی بکنند هم فرقی نمی کند. عصر ارتباطات شاید چیزها و آدم ها را به گونه ای فوری و افسارگسیخته با هم در ارتباط قرار می دهد اما چندان جایی برای تعمق و تامل و درنگ باقی نمی گذارد ـ البته این هم خود نوعی عبارتی کلیشه ای و دم دستی است ـ . به باور ما برای رشد توان درک یکدیگر نباید به کنج عافیت و خلوت پناه برد بلکه بایستی به روز بود و از ابزارها در جهت درست شان استفاده کرد. تصویر، ذات کار شاعران است. آن را پرورش می دهند و زیبایی را با آن بیان می کنند – باباچاهی معتقد است فقط گونه هایی از شعر این چنین‌ اند. هستند گونه هایی از شعر هم که نه تصویر می پرورند و نه بیان می کنند.- پس چه باک اگر تصویر همچون ابزاری دیگر در جهت هدفی متعالی تر، یعنی کمک به فهم دیگری و جهان یاری رساند. هرچند بازار مکاره ی این قبیل آثار آن قدر شلوغ و تکراری باشد که هر چیز تازه هم صرفن نسخه ای دیگر از تکرار به نظر بیاید.  
پرنیان: به گمان شما مستندسازی چه کمکی می تواند به ادبیات و پرورش ذائقه های هنری مردم کند؟ بخشی از کار مستند بیان و روایت حقیقت هایی است پنهان مانده در پس چهره ی واقعیت ها. چیزها گاه آنطور که می نمایند نیستند.  معنا یا معناهای پنهان وگاه نادیده گرفته شده را گاهی باید از طریق دوباره دیدن و شنیدن، از طریق به گفت و گو گذارده شدن و از طریق شکل تازه ی به بیان در آورده شدن نشان داد و باب مفاهمه ی تازه را آغاز کرد . فرهنگ و پرورش آدمیان از طریق ادبیات و تصویر نیز معنایی جز این ندارد: دیدن حقیقت، کشف آن، با آن زیستن و سر انجام آن را همچون یادگاری با دیگران قسمت کردن. این کاری بوده که مستند از طریق تصویر و با واسطه آن سالهاست که انجام می دهد: روایت حقیقت و اشاره به آن برای پرورش نفوس آدمیان." دیالوگی از فیلم ناصرالدین ‌شاه آکتور سینما می‌گوید: « اگر نیت یکساله‌ دارید برنج‌ بکارید، اگر نیت 10 ساله‌ دارید، درخت‌  غرس کنید و اگر نیت صد ساله دارید آدم تربیت کنید؛ سینماتوگراف آدم تربیت می کند.»                    
 پرنیان: قریب به اتفاق اکثر مستندهایی که درباره ی زندگی و آثار شاعران و هنرمندان ساخته شده؛ فیلم ها مبتنی بر «گفت و گو محوری» با شخص هنرمند و کارشناسان، بوده است. فیلم شما نیز گویا بر همین منوال ساخته شده، آیا این امر باعث خستگی و دلزدگی مخاطب نمی شود؟بله قبول داریم اما ما سعی کردیم اینطور نباشد بنابراین در مرحله تصویربرداری تلاش کردیم به این مستند یک خط داستانی بدهیم و آن را از حالت یک مستند گفتگو محور صرف خارج کنیم. اما در نهایت بنا به خیلی دلایل ـ بیشتر هم فنی ـ از بخش های زیادی از آن صرف نظر کردیم . البته بهتر آن است که پیش از دیدن فیلم به قضاوت آن ننشینیم. گرچه می شود چشم ها را شست و جور دیگر دید : باران، پر از طراوات تکرار بود. 
پرنیان: فیلم مستند شما تا آماده شدن برای نمایش و یا عرضه‌ی آن در نمایش خانگی چه مراحلی را، برای به سرانجام رسیدن باید طی کند؟فیلم ما در حال حاضر مراحل پایانی و صداگذاری را طی می‌کند و امید است که به زودی در دسترس علاقه‌مندان قرار گیرد.
پرنیان: تاکنون برای ساخت اثر با چه موانع و مشکلاتی رو به رو شده اید و چه مشکلاتی راپیش روی خود می بینید؟مشکلات گوناگونی را پشت سر نهادیم. اجازه بدهید بیشتر به آینده فکر کنیم. گذشته هر چه بود گذشت.

۱۳۹۳ آبان ۲۱, چهارشنبه

ققنوس شش، ویژه نامه ی ادبی رسول پرویزی، بخش دوم منتشر شد

ققنوس شماره ششم ضمیمه ادبی هفته نامه بیرمی- استان بوشهر- اختصاص به شناخت ادبی زنده ياد رسول پرويزي، قصه نویس از دست شده ی جنوبی دارد. این شماره ی ققنوس با گفتاري از حسن انصاري،موسا بندری، محمد بهارلو، فتح الله بي نياز، مي نا درعلي، رضا شبانکاره، امين فقيري، اکبر قناعت زاده، محمدکشاورز، حسن میرعابدینی و پرويز هوشيار و قصه يي از رسول پرويزي منتشر شد. این ضمیمه ادبی زیر نظر غلامرضا شبانکاره، روزنامه نگار اداره می شود. این شماره ی ققنوس از تاریخ بيست و نهم آذرماه روانه ی دکه های مطبوعاتی شده است. مدیریت هفته نامه بیرمی به عهده ی یونس جعفری است./.

ویژه ی شناخت ادبی "رسول پرویزی" منتشر شد

ققنوس ۶ ضمیمه ادبی هفته نامه بیرمی بوشهر، ویژه ی شناخت ادبی "رسول پرویزی"، قصه نویس از دست شده ی جنوبی در ۱۶ صفحه منتشر شد. ققنوس که به سردبیری رضا شبانکاره منتشر شده، در بردارنده ی نوشتار و گفتاری از "حسن انصاري، محمد بهارلو، فتح الله بي نياز، مي نا درعلي، غلامرضا شبانکاره، امين فقيري، محمدکشاورز، پرويز هوشيار و حسن ميرعابديني و قصه يي از رسول پرويزي است.این شماره ی ققنوس در تاریخ بيست و نهم آذرماه روانه ی دکه ي مطبوعاتي شده است. مدیریت هفته نامه بیرمی به عهده ی یونس جعفری است.

لینک مطالب ویژه نامه رسول پرویزی
٭ سپاس نامه
* قصه نویسی که فدای سیاست شد!/ یادداشت سردبیر ققنوس- رضا شبانکاره
٭ به شیرینی لبخند، به تلخی زهر/ محمد کشاورز
٭٭ گفت و گوی رضا شبانکاره با فتح الله بی نیاز، داستان نویس و منتقد ادبی:
٭
بار دیگر رسول/ پرویز هوشیار
٭ سایه های اجتماعی/ نظری غیر فمنیستی به جامعه ی داستانی پرویزی / می نا درعلی
٭ قصه ی عینکم / داستانی از رسول پرویزی
٭ گفت وگوی رضا شبانکاره با محمد بهارلو/ درباره ی رسول پرویزی٭ نگاهی به آفرینه های ادبی رسول پرویزی/ موسا بندری/ بندرعباس
٭ واگویه های کودکی، واکاوی لحظه ها/ اکبر قناعت زاده
٭ رسول پرویزی، روایتگر خاطرات به یاد ماندنی
٭ پالتو حنایی ام/ داستانی از رسول پرویزی
٭ بررسی عناصر داستانی و طنز در قصه های رسول پرویزی
٭ رسول پرویزی، از نویسندگان پیشرو جنوب
گفت و گوی رضا شبانکاره با حسن میرعابدینی،مولف کتاب صدسال داستان نویسی ایران

به روزرسانی دوباره ی تارنگار جستاری در ادبیات

تارنگار شخصی من در بلاگفا در زمینه ی ادبیات و جامعه مدنی دربردارنده ی یادداشت، گفت و گو، مقالات و گزارشات مطبوعاتی من در نشریات محلی استان بوشهر و تارنمای هامون؛ نخستین تارنمای جامعه مدنی جنوب ایران

نویسنده ی این تارنگار در نظر دارد به زودی آن را فعال و به روز رسانی نماید. 

۱۳۹۰ خرداد ۱۱, چهارشنبه

فراخوان دهمین دوره جايزه ادبي (داستان نویسی) صادق هدايت 90

فراخوان نهمين دوره جايزه داستان نویسی صادق هدايت 90

به گزارش دفتر صادق هدایت در تهران، دهمين دوره اين مسابقه توسط دفتر هدايت و سايت سخن برگزار مي شود. شرايط شركت در اين رقابت ادبي به شرح زير است :

شرايط شركت در مسابقه :

_ هر نويسنده مي تواند فقط يك داستان كوتاه منتشر نشده خود را براي شركت در مسابقه ارسال كند.

_ داستان ارسالي نبايد از هزار كلمه كمتر و از چهار هزار كلمه بيشتر باشد وبه 3 روش قابل ارسال است :

الف ) ارسال به بخش داستان هاي كوتاه درسايت سخن

ب ) ارسال به ايميل دفتر هدايت

ج) ارسال به نشانی تهران- صندوق پستي 365-19585 يا ايميل به نام دفترهدايت . داستان هايي كه به طريق پستي ارسال مي شوند لازم است بريك روي صفحه به صورت تايپ شده و درچهارنسخه فرستاده شوند .

_ نويسندگاني كه در اين مسابقه شركت مي كنند لازم است توجه فرمايند تا تعيين برندگان و نيز انتخاب داستان ها براي چاپ در مجموعه آثار برگزيده از درج داستان ارسالي خود در كتاب ها ، نشريات و سايت هاي اينترنتي و يا ارسال براي مسابقه داستان نويسي ديگر خودداري فرمايند . در غير اين صورت داستان فرستاده شده در مسابقه شركت داده نمي شود .

_ نويسندگان داستان ها لازم است شماره تلفن تماس _ آدرس كامل پستي _ تلفن همراه وEmail خود را همراه داستان ارسالي به صندوق پستي يا سايت سخن ويا ايميل دفترهدايت اعلام دارند و در صورت تغيير مراتب را به دفتر هدايت اطلاع فرماييد .داستان هائي كه فاقد اطلاعات ياد شده باشند در مسابقه شركت نخواهند داشت . ارسال كنندگان داستان براي سايت لازم است تلفن خود را ارسال دارند .

_ ارسال داستان براي اين مسابقه به اين معني است كه نويسنده در صورت انتخاب ، رضايت خود را براي چاپ داستان ارسالي در مجموعه داستان هاي برگزيده اعلام داشته است . و دفتر هدايت مجاز به ويرايش داستان ها مي باشد . داستان هاي ارسالي مسترد نخواهد شد .

_ داستانك ‌،داستان بدون عنوان يا نام نويسنده و يا با نام مستعار نويسنده مطلقا پذيرفته نمي شود .

_ مهلت ارسال آثار تا سي ام مهرماه 1390 است . داستان هاي برتر و اسامي برندگان و اهداي جوائز در مراسم بهمن ماه 1390 اعلام مي شود . جوايز برندگان خارج از كشور به نماينده آن ها اهداء خواهد شد .

_ كليه علاقه مندان و فارسي زبانان از كشورهاي همسايه و ديگر كشورها مي توانند در اين مسابقه شركت كنند

گزينش آثار و جوائز

- نام داوران در مراسم پاياني اعلام خواهد شد .

- به داستان هاي برگزيده به انتخاب هيئت داوران تنديس صادق هدايت يا لوح تقدير اهداء مي شود .

چاپ و انتشار آثار برگزيده

- دفترصادق هدايت با همكاري مؤسسات ادبي خارج ازكشور مجموعه بهترين داستان هاي مسابقه را درخارج ازكشور چاپ ومنتشر مي كنند .

- در صورت نياز به اطلاعات بيشتر به يكي از روش هاي زير تماس حاصل فرماييد :

دفتر هدايت :22556607 - 021 ايميل : jahanhedayat@yahoo.com -

تهران - - صندوق پستي: 365 -19585

سايت سخن :‌ www.sokhan.com ايميل : info@sokhan.com


۱۳۸۹ آذر ۹, سه‌شنبه

گفت و گوی رضا شبانکاره با منصور پایمرد،شاعر سنت گرای شیرازی، هنوز وجه نامکشوف ِ شعر ِ آتشی، زیر خاکستر مانده است!

گفت و گوی رضا شبانکاره با منصور پایمرد،شاعر سنت گرای شیرازی، هنوز وجه نامکشوف ِ شعر ِ آتشی، زیر خاکستر مانده است!


گفت و گو: رضا شبانکاره
بیرمی: منصور پایمرد، متولد سال 1329 خورشیدی در شیراز است. وی دوران تحصیل با شعر و ادبیات زندگی کرده و تا امروز همراه و هم نفس همیشگی اش بوده است. شعرهای بسیاری در نشریات مختلف منتشر کرده است. پایمرد مجموعه شعری به نام "دستی از خورشید و تشتی از دریا" (1358) و کتاب های تحقیقی "شخصیت امیرمؤمنان در ادب عرفان اسلامی" و "سلوک باطنی حافظ" را نیز در کارنامه ی ادبی خویش دارد. او در زمینه ی عرفان و ادبیات فارسی به ویژه شعر و اندیشه حافظ، بیش از 50 مقاله در نشریات و مجلات مختلفی چون ادبیات و فلسفه، رشد ادب فارسی، معارف، نشر دانش و ... منتشر کرده است و دو کتاب درباره ی شعر حافظ آماده ی چاپ دارد. پایمرد از شاعران سنت گرای شیرازیست و پژوهشی بر آفرینه های ادبی منوچهر آتشی دارد تا هنوز منتشر نشده است.
آن چه در پی می آید، ما حصل گفت و گوی رضا شبانکاره، روزنامه نگار با منصور پایمرد، درباره ی جایگاه شعری منوچهر آتشی است که تقدیم شما می شود
.

شبانکاره: آیا می توان آتشی را شاعری نوآور دانست و این نوآوری را در چه مسائلی از شعر او می توان دید؟
پایمرد: آتشی را در میان شاعران معاصر تنها با نیما می توان مقایسه کرد؛ چون در هر دو، حرکت به سمت کمال و تعالی کاملاً دیده می شود. نیما و آتشی هر دو از شعر قدیم و کلاسیک ما آغاز می کنند و به شکل هایی از شعر مدرن می رسند و در این مسیر جایی متوقف نمی شوند یا به تکرار خود نمی پردازند، چنان که در بسیاری از شاعران هم روزگار او دیده می شود یا می بینیم.

شبانکاره: وجه تشخص یافتگی شاعرانگی آتشی را در چه می بینید؟
پایمرد: به گمان من آتشی در طول حیات ادبی اش، دو دوره ی شاعرانگی دارد. دوره ی اول تا سال 1348 است که مجموعه شعر "دیدار در فلق" را منتشر می کند. ویژگی های این دفتر را می توان لحن حماسی و مرثیه سرایی برای قلعه ها، اسب ها، نخل ها و ... از دست رفته ی دیارش که چیز جدید تر و تازه تری هم جایگزین آنها نشده است، دانست.
خود زنده یاد آتشی، این دوره شعری اش را بازبینی و نقد کرده است. او می گوید شاعر عصر ارتباطات، فیزیک کوانتومی چه گونه است خود را در خیابان یله می کند. باز هم خودش می گوید، شاعری که در یک کلیشه بماند، به تکرار خودش می رسد و خوانندگان کلیشه یی را هم به وجود می آورد. بنا بر این آتشی بعد از سکوت ده ساله، از خاکستر گذشته سر بلند می کند و با کتاب "وصف گل سوری" و "گندم و گیلاس" زبان حماسی را به زبان تغزلی تبدیل می کند و فضای معدود بومی گری گذشته ی خود را به فضایی گسترده تر و انسانی تر تغییر می دهد و نگاهی جهان شمول پیدا می کند.در این دوره و رویکردی که به زبان دارد، جای قهرمانان بومی شعر آتشی را قهرمانان شاهنامه می گیرند و رجوع آتشی به اسطوره های شاهنامه بیش از هر شاعر دیگر معاصر ماست، حتا زنده یاد اخوان، که این خود حدیث دیگریست. در میان اسطوره هایی که آتشی زیاد به آن سر زده است، داستان سیاوش است. به عنوان نمونه به شعرهای مجموعه ی "چه تلخ است این سیب" می توان اشاره داشت.در بخش پایانی شعر "در ردای خاکستر"می خوانیم:
....
از تخمه ی گیاه سیاووشانیم
از خاک خونین بر می خیزیم و
عطر بدوی عصت داریم.
و بذر خویش را
هر سال در ردای خاکستر
از فصل برف می گذارنیم و
به آب های بانو بر می گردیم.


یا در شعر"زلف رودابه- دست تهمینه"
...
طره ی رودابه اگر نباشد این آبشار
آن نهر
دست دراز تهمینه هست
به جانب کارزار.
و این بِن بُن ِ ستبر در تلاطم سیل
چنین رستم اگر نباشد
آن شقایق لرزان در برکه
زخم عمیق پهلوی سهراب هست.

چه شکل های گوناگونی دارد عشق!
چه نام های رنگارنگی!
مجموعه "چه تلخ است این سیب!"/ منوچهر آتشی/ نشر آگه/ ص37

از این دوره به بعد است که شعر آتشی دائما در حال تغییر، رشد و بالندگی است و ناخواسته یک جریان شعری مخصوصاً در بچه های جنوب به وجود می آورد.
آن تشخص و تمایزی که ما به دنبالش مثلاً در شعر شاملو هستیم، شاید در شعر آتشی دیده نشود، اما به نظر من به آتشی کم پرداخته شده و در آینده بیشتر به او و شعرش پرداخته خواهد شد و دستاوردهای شعر آتشی و خدمتی که او به شعر معاصر ایران کرده برای جوانان علاقمند به شعر، ارمغان ارزنده یی خواهد بود. هنوز وجه نامکشوف آتشی، زیر خاکستر مانده است!

شبانکاره: آیا می توان وجه تمایزی بین آتشی بوشهر نشین با آتشی مرکز نشین قرار داد؟
پایمرد: آتشی در آن ده سال سکوت به نقد خودش و شعرش می پردازد و می داند اگر بخواهد اگر بخواهد به تکرار خودش بپردازد به چیزی فراتر از "دیدار در فلق" نخواهد رسید. "دیدار در فلق"، نسبت به دو کتاب قبلی او "آهنگ دیگر" و "آواز خاک" چیزی بر ارزش آتشی نیافزوده است. مرکز نشینی گرچه صدمه های فراوانی به زندگی فردی، خانوادگی و ... او وارد کرد، اما آتشی با برخاستن از خاکستر تلخی، نگاه و جهان یک شاعر امروزی را به دست آورد و با دیدگاه های شاعران مدرن جهان آشنا شد و شعرها را در یک بستر انسانی تر و گسترده تری مطرح کرد که به سود خودش و ادبیات ایران منتج شد. اما آتشی هیچ گاه از خاستگاه و زادگاه خود دل نکند، چون در جا به جای شعرهای دوره دوم شاعرانگی او نیز تصویرها، واژه ها و فضای جنوب، نخلستان و دریا در شکل نوتری مشاهده می کنیم.

شبانکاره: به گمان شما چه عناصر شعری در کلام آتشی برجسته تر می نماید؟
پایمرد: تصویر سازی های زیبا و عشاقانه و نو او، همراه با بهره گیری از فضای بومی و جنوبی و همان حس عاطفی و غریزی نسبت به طبیعت و انسان که در محور آن "عشق" قرار می گیرد، عنصر اصلی تصویرسازی و اندیشه گانی شعر آتشی را تشکیل می دهد.


شبانکاره: مهم ترین عنصر شاعرانه گی زنده یاد آتشی را در چه می بینید؟
پایمرد: موضوع یکی از سخنرانی های من ، "جلوه های عشق در اشعار آتشی " بوده است. آن چه که اتشی را از نو زنده می کند و او را شاعر می سازد، بی شک عشق است. و وقتی هم می گویم عشق، عشق در همه ی ساحت ها،جلوه ها و بازتاب های آن است. چه عشق فردی، چه عشق به زاده گاه و جنوب و چه عشق به انسان.
عنوان مقاله ی من این سطر شعر آتشی است: "از کوره راه ساقه ی گندم نگار می آید" که همین سطر بیانگر آتشی به هستی را نشان می دهد. بی آن که آتشی را یک عارف بنامیم، اما نگاه معرفت شناسیک عارفانه و عاشقانه اش را در بسیاری از جاهای شعرش به خوبی می توان ملاحظه کرد.
آتشی یک عاشق به تمام معناست و همه چیز را در دوره ی دوم شعری اش از این منظر و چشم انداز نگاه کرده است.

شبانکاره: به غیر از عشق، به گمان شما تحولات و انگیزه های هنری منشاء تغییرات در شعر اتشی می شود یا سیاسی و ...؟!
پایمرد: در شعرهای آتشی هیچ گاه سیاست را به عنوان نگاه معمول در آنها می بینم.
معدودشعرهایی از او را می توان با رخدادهای مستقیم اجتماعی- سیاسی روزگارش تطبیق داد. کاری که به راحتی می توان در شعرهای "اخوان" یا "شاملو" پی گیری کرد.
آتشی خود معتقد بود شاعر نه باید پای بند یک ایدئولوژی خاص- حزب خاص- باشد. او می گفت شاعر باید سیاست شعر داشته باشد تا یک سیاسی کار باشد. چون ماندن در یک ائدلوژی، دست و پای رویکرد هنری و زیبایی شناسیک شاعر را می بندد و او را از پرواز روحی و آزاد اندیشی باز می دارد.

شبانکاره: جاذبه ها و دافعه های شعری آتشی را چه گونه ارزیابی می کنید؟
پایمرد: آتشی شعر زیاد گفته بود، پراکنده نیز گفته بود و پراکنده هم گردآوری و منتشر شد که شاید از پراکندگی زنده گی کردن او هم ناشی می شد. اگر فرصتی داست که برخی از شعرها را کنار می گذاشت و روند حرکت طبیعی شعرها را در انتشارشان رعایت می کرد، بهتر می شد درباره ی شعر او قضاوت کرد، آن چه که باعث شد شعر آتشی بر من تاثیر گذار باشد، روح عاشق اوست که تجلی این عشق را که خود معتقد بود، تنها راه رهایی انسان می دانست که به انحاء و شکل های مختلف می توان آن را دنبال کرد.
شاعران جوان ما می توانند از آتشی به عنوان شاعری مدرن، الگو برداری کنند، بی آن که دچار شکستن بی مورد زبانی، پریشان گویی و عارضه هایی که در شعر به اصطلاح "پست مدرن" رو به روئیم یا رو به رو باشیم. شعر آتشی شعر جوانی است که از روح جوان- کودک او سرچشمه گرفته است. هم نشینی او با جوانان تا آخرین روزهای عمرش بیانگر نوجویی و جادبه های شعری او بود و هست، بی آن که اصالت خود را از دست بنهد و یا آن چنان آن سوی بام فرو افتد که با دیگر خوانندگان خودش قطع ارتباط کند.

شبانکاره: از منظر خودتان کدام یک از آثار شعری آتشی را بیشتر می پسندید و بیشتر با آن ارتباط برقرار می کنید؟
پایمرد: "وصف گل سوری" و "گندم و گیلاس" را بیشتر می پسندم. من شعرهای عاشقانه ی او را بیشتر از سایر اشعار او دوست می دار و بر دلم می نشیند. منظورم از عاشقانه، نگاه انسانی و عاشق او به دیار، میهن و جهان و روابط انسانی و انسانییت اوست.

شبانکاره: چرا؟
پایمرد: چون احساس می کنم این گونه شعرها به روح، روان و ذهن و زبان آتشی، همگون تر و نزدیک تر است.

شبانکاره: نظرتان در مورد اشعار کلاسیک آتشی چیست؟
پایمرد: شعرهای معدود کلاسیک آتشی را که خوانده ام، هیچ گاه هم سنگ و برابر با شعرهای نیمایی و آزاد او نیست. آتشی در غزل نو آور نیست و همان نگاه کلاسیک گونه را دارد، همان طور هم که خودش می گوید، غزل صائبانه، حافظانه و سعدیانه را دوست داشت و می پسندید و از بسیاری از واژگان کهن ما بهره می برد که امروز در شعر ما کارآئی ندارد و همان طور هم که خودش گفته، شاید غزل و یا شعرهای کلاسیک کار تفننی و تفریحی برای او بیش نبوده است.

۱۳۸۹ خرداد ۱۸, سه‌شنبه

اطلاعيه داستان نویسی نهمين دوره جايزه ادبي صادق هدايت 1389


اطلاعيه نهمين دوره جايزه ادبي صادق هدايت 1389 نهمين دوره اين مسابقه در سال ۱۳۸۹ توسط دفتر هدايت و سايت سخن برگزار مي شود . شرايط شركت در اين رقابت ادبي به شرح زير است :
شرايط شركت در مسابقه :
_ هر نويسنده مي تواند فقط يك داستان كوتاه منتشر نشده خود را براي شركت در مسابقه ارسال كند.
-داستان ارسالي نبايد از هزار كلمه كمتر و از چهار هزار كلمه بيشتر باشد وبه 3 روش قابل ارسال است:
الف ) ارسال به بخش داستان هاي كوتاه درسايت سخن
ب ) ارسال به ايميل
ج) ارسال به صندوق پستي 365- 19585
داستان هايي كه به طريق پستي ارسال مي شوند لازم است بريك روي صفحه به صورت تايپ شده ودرچهارنسخه فرستاده شوند .
_ نويسندگاني كه در اين مسابقه شركت مي كنند لازم است توجه فرمايند تا تعيين برندگان و نيز انتخاب داستان ها براي چاپ در مجموعه آثار برگزيده از درج داستان ارسالي خود در كتاب ها ، نشريات و سايت هاي اينترنتي و يا ارسال براي مسابقه داستان نويسي ديگر خودداري فرمايند . در غير اين صورت داستان فرستاده شده در مسابقه شركت داده نمي شود .
_ نويسندگان داستان ها لازم است شماره تلفن تماس _ آدرس كامل پستي _ تلفن همراه وEmail خود را همراه داستان ارسالي به صندوق پستي يا سايت سخن ويا دفترهدايت اعلام دارند و در صورت تغيير مراتب را به دفتر هدايت اطلاع فرماييد .داستان هائي كه فاقد اطلاعات ياد شده باشند در مسابقه شركت نخواهند داشت . ارسال كنندگان داستان براي سايت لازم است تلفن خود را ارسال دارند .
_ ارسال داستان براي اين مسابقه به اين معني است كه نويسنده در صورت انتخاب ، رضايت خود را براي چاپ داستان ارسالي در مجموعه داستان هاي برگزيده اعلام داشته است . و دفتر هدايت مجاز به ويرايش داستان ها مي باشد . داستان هاي ارسالي مسترد نخواهد شد .
_ داستانك ‌،داستان بدون عنوان يا نام نويسنده و يا با نام مستعار نويسنده مطلقن پذيرفته نمي شود .
_ مهلت ارسال آثار تا سي ام مهرماه 1389 است .

داستان هاي برتر و اسامي برندگان و اهداي جوائز در مراسم بهمن ماه 1389 اعلام مي شود . جوايز برندگان خارج از كشور به نماينده آن ها اهداء خواهد شد .
كليه علاقه مندان و فارسي زبانان از كشورهاي همسايه و ديگر كشورها مي توانند در اين مسابقه شركت كنند
گزينش آثار و جوائز
- نام داوران در مراسم پاياني اعلام خواهد شد .- به داستان هاي برگزيده به انتخاب هيئت داوران تنديس صادق هدايت يا لوح تقدير اهداء مي شود .
چاپ و انتشار آثار برگزيده
- دفترصادق هدايت با همكاري مؤسسات ادبي خارج ازكشور مجموعه بهترين داستان هاي مسابقه را درخارج ازكشور چاپ ومنتشر مي كنند .
- در صورت نياز به اطلاعات بيشتر به يكي از روش هاي زير تماس حاصل فرماييد :
دفتر هدايت :22556607 - تلفن همراه : 09122837489 - ايميل :
jahanhedayat@yahoo.com
سايت سخن:‌
www.sokhan.com ايميل : info@sokhan.com

۱۳۸۹ فروردین ۳۱, سه‌شنبه

تارنمای صادق هدایت با نشانی نو در فضای مجازی


مدتی بود تارنمای صادق هدایت که آیینه ی تمام نمای مجازی آثار ادبی و هنری او و فعالیت هایی که در باره ی او در ایران و جهان می شد، از سوی شرکت سرویس دهنده ی آن تارنما در آمریکا تحریم شد. با همه ی مکاتبات و تلاش های جهانگیر هدایت، برادرزاده ی صادق هدایت- بازپس گیری دامین اولیه تارنما ممکن نشد. با تلاش جهانگیر هدایت، به تازه گی تارنمای صادق هدایت با مطالب پیشین به نشانی http://sadeghhedayat.info/ در دسترس همه ی علاقمندان به شخصیت ادبی صادق هدایت و زبان و ادبیات فارسی قرار گرفته است.
متنی هم که در زیر مشاهده می فرمایید، نوشتاری از جهانگیر هدایت است، که برای برخی از روزنامه نگاران و نویسندگان ایرانی یی میل شده است.
رضا شبانکاره


دوست گرامي

با درود به منظور پاسداري از فرهنگ و ادب و حقوق مردم ايران لازم مي داند به اطلاع برساند سايت صادق هدايت كه ازسال 2003 توسط شركت امريكائي eNom.Inc سرويس دهي مي شد درابتداي سال 1389 قطع شد . ظاهراً علت تحريم ايران بود براي روشن شدن اين امر مقاله اي تهيه شده كه پيوست مي باشد.

خوشبختانه سايت صادق هدايت با آدرس sadeghhedayat.info‌ مجدداً برقرار شده و علاقمندان مي توانند استفاده كنند .

ازتمام متعهدان به ادب وفرهنگ ايران و علاقمندان به صادق هدايت درخواست دارم اين اطلاعيه ومقاله پيوست را براي تمام دوستان و آشنايان بفرستيد .

وظيفه ملي ماست از بزرگان ادب و فرهنگ خودمان درمقابل تهاجم بيگانگان بي فرهنگ پاسداري كنيم .

با سپاس

جهانگيرهدايت


۱۳۸۹ فروردین ۳۰, دوشنبه

"از عشق با عشق" سروده ی سعید مهیمنی، در نمایشگاه کتاب


دفتر شعر جدید سعید مهیمنی در نمایشگاه بین المللی کتاب تهران

وقت آن نیست که بمیرم
حالا که تویی جانب
شمشادها را بگو
وقت ِ آب دادن
می آیم.
سعید مهیمنی، شاعر و نویسنده ی بوشهری، دومین مجموعه شعر خود را(پس از دفتر "جانب اگر نه عشق") با نام "از عشق با عشق" از سوی انتشارات داستان سرا منتشر و روانه ی بازار کتاب خواهد کرد. دفتر شعر "از عشق با عشق" که در بردارنده ی 80 شعر سپید شاعر در طول سال های 65 تا 85 است، به زودی در نمایشگاه بین المللی کتاب ِ سالجاری تهران توزیع خواهد شد. مهمینی دفتر شعر سوم اش را نیز در حال گردآوری و تنظیم شعرهای آن دفتر است. هم چنین این منتقد بوشهری در راستای شناخت شاعرانگی زنده یاد محمد بیابانی - شاعر از دست شده ی جنوبی - در کتابی عنصر عاطفه و اندیشه را در همه ی شعرهای زنده یاد بیابانی مورد واکاوی و نقد و بررسی قرار داده است. مهمینی تنظیم و تدوین نهایی سه مجموعه شعر و 8 منظومه ی چاپ نشده ی این شاعر را نیز به پایان رسانیده و به زودی این آثار، منتشر شده و در دسترس عموم علاقمندان و پژوهشگران حوزه ی شعر ایران قرار خواهند گرفت.